متن درس «ارمغان ایران » برگرفته از کتاب «فرزند ایران » نوشتة «دکتر میرجلا ل الدّین کزّازی » است. فرزند ایران، داستانی بر پایه سرگذشت فردوسی است و یکسره با بهره گیری از واژه های فارسی نگارش یافته. نثرِ این کتاب در اصطلاح، «فارسیِ سَره » نامیده می شود. «سَره » معنای «ناب و خالص» دارد و «فارسیِ سَره » گونه ای از فارسی به شمار می آید که در آن وام واژه ای از زبان های دیگر به کار نرفته باشد.دکتر میرجلا ل الدّین کزّازی شاهنامه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی نامدارترین سَره گرای ایران است.
درس سوم
لغات و تر کیبات درس سوم (ارمغان ایران ) صفحه ۳۰
آزادگان : کسانی که آزاد زاده شده اند
آلایش : آلودگی
ارمغان : سوغات ، ره آورد
ارجمند : گرامی
لیک:ولی، لیکن
داد:عدل،برابری
از بن جان : از عمق وجود ، از ته دل
بخردان : خردمندان
بسنده : کافی
بر می افرازیم : بالاتر می بریم
پلشتی : نا پاکی،آلودگی
پردل : شجاع
پیراسته : آسته ،پاکیزه
تبار ، نژاد ، قوم
تیره رأی : بد اندیش
جوشان : پر تکاپو
خامه : قلم
خاستگاه : مبدأ، محل پیدایش
خُرد : کوچک
خِرد : اندیشه
خیره روی : گستاخ ،بی شرم
خیرگی : حیرت
درازنای تاریخ : در طول تاریخ
ددی : وحشی گری
ظفرمند:پیروز
چیره شدن: غالب شدن
دلبند : دوست داشتنی ، محبوب
دیری : از زمان قدیم روان می شود : جاری می شود
روشن رأی : روشن فکر
سپند : مخفف اسفند،پاک و مقدس
ستوار : مخفف استوار ، ثابت
ستبر : محکم ، کلفت
سر فرود آوردن : تعظیم کردن ، فروتنی
فرزانگی : دانایی
فرّ : شکوه ، شأن و شوکت
فروغ : روشنایی
فرهیختگی :دانش آموختگی
بپوی:حرکت کن
بِرهان:رهاکن
کاستی : کمبود
کانون : مرکز
گُرد : پهلوان ، نیرومند
نامدار : مشهور
ناراستی : دروغ
نستوه : خستگی ناپذیر
نژاده : کسی که اصل و نژاد خوبی دارد
نهاده شده : قرار داده شده
والایی : گرامی بودن ، بلند مرتبگی
همگان : همگی ، همکاران
می ستایند:ستایش می کنند
خواهی زدود:پاک خواهی کرد
خوارمدار:کوچک وحقیرنکن
یلان : پهلوانان گزند: آزار، آسیب،
معنی بعضی از جملات درس :
صفحه ۳۱ : … سرزمینی است که ما بدان می نازیم و سر از همگنان بر می افرازیم
معنی :…. سرزمینی است که ما به آن افتخار می کنیم و سرمان را بالاتر از همه بلند می کنیم .
صفحه ۳۲: هان و هان خویشتن را خوار مدار .
معنی بدان و آگاه باش خود را کوچک و ناچیز نکن.
مثال هایی برای دانش ادبی صفحه ۳۳ . واج آرایی ( نغمه حروف )
مثال۱ :خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد که تا ز خال تو خاکم شود عبیر آمیز
حافظ
مثال ۲ :
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
سعدی
مثال ۳ :
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
حافظ
مثال ۴ :
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد.
حافظ
مثال ۵ :
«رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
حافظ
مثال۶ :
روزی در هوای سرد وسنگین زمستانی در دوردست های بی کسی ،بغضی بی صدا به سراغمان می آید.
جواب تمرینات نوشتاری
۱- خواستگاه=غلط خاستگاه=درست فروق=غلط فروغ=درست بگذارد=غلط بگزارد=درست
خیره گی=غلط خیرگی=درست
۲- همگان مفردش همه ارمغان جمعش ارمغان ها رادان مفردش راد ادب جمعش آداب
۳- ایرانیان با دیگر مردمان پیوسته به مردی و د و دانایی رفتار می کرده اند.چشم جهانیان را به خیرگی
خواهد کشاند و تیرگی ناخویشتن شناسی و از خود بیگانگی را خواهی زدود.
۴- کشور ما همواره سرزمین سپند فر و فروغ و فرزانگی و فرهیختگی بوده است.
بخوان و بجوی و بپوی و ایران و خود را بشناس