ای ایستاده در چمنِ آفتابی معلوم / وطن من! / ای تواناترین مظلوم
ای وطن ای استوار در سرسبزی، ای آفتاب آشکار/ وطن من/ (ای وطن) مظلوم من که تواناترین و قویترین سرزمین هستی.
تو را دوست دارم! / ای آفتاب شمایلٍ دریا دل / که نام خیابانهایت را شهیدان برگزیدهاند
تو را دوست دارم. / ای وطن ای آفتاب صورت دریا دل / که نام خیابانهایت نام شهیدان است.
ای فروتن نیرومد! / ایستادهایم در کنار تو، سبز و بلند
ای وطن ای فروتن و ای نیرومند / من در کنار توام و از تو دفاع میکنم شاداب و سربلند
و تو آن درخت گردوی کهنسالی / و بیش از آنکه من خوف تبر را نگرانم،
و تو همانند درخت گردوی کهن سال و تناور هستی، (با عظمت و ابهت) / و قبل از آنکه من از ترس تبر نگران باشم.
تو ایستادهای / و پسران تو / مردان نیایش و شمشیرند / و مادران صبوری داری
تو (استوار) ایستادهای / و فرزندان تو / مردان عبادت و ستایش و مبارزه (با ظلم هستند) / و مادران تو بسیار شکیبا هستند.
و پدرانی به غایت، جرأتمند. / دوست دارم تو را / آن گونه که عشق را
و پدرانی کاملاً شجاع و نترس / تو را (ای وطن) دوست دارم. / تو را دوست دارم مانند دوست داشتن عشق
دریا را / آفتاب را… / ای مجمع الجزایر گلها، خوبیها!
مانند دوست داشتن دریا / مانند دوست داشتن آفتاب / (ای ایران) جزیره انواع گلها (بهترینها) و خوبیها
ای بهار استوار! / ای اقیانوس مواج عاطفه و خشونت…،
(ای وطن) ای سرزمین پر مهر و محبت و خشونت (با دشمنان)
ای شکیبایی شکوهمند! / کجای زمین از تو عاشقتر است؟… / من از تو بر نمیگردم تا بمیرم
ای شکیبا و صبور و با عظمت / کدام سرزمین (کشور) از تو عاشقتر و زیباتر است. / من به تو پشت نمیکنم و همیشه با توام تا بمیرم.
و مرگ در کنار تو زندگی است.
و اگر در راه تو و در کنار تو بمیرم عین زندگی کردن است. (شهیدان زندهاند)
تو را دوست میدارم. / چقدر به اقیانوس میمانی
تو را دوست دارم / چقدر مانند اقیانوس وسیع، عمیق و با عظمت هستی.
برای تو و به خاطر تو / ای پهلوان فروتن! / خدا چقدر مهربانیاش را وسعت داد
خدا به خاطر تو و برای تو / ای پهلوان فروتن مهربانیاش را به ملت ایران بیشتر کرد.
در دورهای کویر طبس / آن اتفاق / یادت هست؟
در کویر دور افتاده شهر طبس آن اتفاق (تلمیح به حمله آمریکاییها که در طبس به واسطه طوفان شن زمینگیر شدند) را به یاد میآوری؟
نه من بودم و نه هیچ کس / خدا بود و گردباد.. / وطن من، اه ای پوپک مؤدب! / ای رویین تن متواضع! / ای متواضع رویین تن! / ای وطن من!
نه من بودم و نه هیچ کدام از مردم ایران / خدا و طوفان شن بود. / وطن من آه ای هدهد مؤدب و با شخصیت. / ای سرزمینی که هیچ چیزی در تو اثر ندارد با این همه متواضع و فروتنی / ای وطن من.
سلمان هراتی در سال ۱۳۳۸ در روستای مرزدشت تنکابن مازندران در خانوادهای مذهبی متولد شد. درسهای ابتدایی تا پایان دوران متوسطه را در زادگاهش خواند. سپس در دانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشتهٔ هنر، مدرک فوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دور لنگرود مشغول تدریس شد.
تخلص او در اشعارش «آذرباد» بود و در شعرهایش می توانیم تاثیر از سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را نگاه کنیم او حتی یکی از شعرهایش را تقدیم به سهراب سپهری کرده بود دوستی او با سید حسن حسینی و قیصر امینپور زبانزد است ، سید حسن حسینی بعد از مرگ سلمان یکی از بهترین آثار ادبی اش یعنی کتاب “بیدل ، سپهری و سبک هندی” را تقدیم به او کرد و قیصر امین پور هم کلیات او را منتشر کرد. سلمان هراتی به عنوان شاعری دگراندیش به حساب می آید.
آثار :
- از آسمان سبز (مجوعه شعر 1365).
- دری به خانهٔ خورشید (مجوعه شعر ۱۳۶۸).
- از این ستاره تا آن ستاره (شعر برای کودکان ۱۳۶۷)